بیا این جا گم شویم!
تازه به هم رسیده بودیم. خانوادههای جدید، بچههای جدید؛ و چهار روز پیش رویمان بود. که میتوانست از بهترین روزهای عمرمان باشد یا برعکس. قرارمان دیدار در سالن ترانزیت فرودگاه بود. هواپیما تاخیر داشت و [...]
تازه به هم رسیده بودیم. خانوادههای جدید، بچههای جدید؛ و چهار روز پیش رویمان بود. که میتوانست از بهترین روزهای عمرمان باشد یا برعکس. قرارمان دیدار در سالن ترانزیت فرودگاه بود. هواپیما تاخیر داشت و [...]
از دلانگیزترین صبحها، صبح روز شروع سفره. همون صبحی که توی تاریکی و آفتاب نزده از خونه میزنی بیرون و میدونی داری پا میذاری تو یه دنیا ماجرا و تجربه. همون صبحی که شب [...]
جنگل، مرداب، دریا! اسمش به قدر کافی هیجان انگیز بود که همه تلاشم رو بکنم تا بتونیم در این برنامه شرکت کنیم. با کلی پیام رد و بدل شده با عمو علی بالاخره قرار [...]